رویکرد پرسشگرایانه

سیاسی اجتماعی اقتصادی و انتقادی

رویکرد پرسشگرایانه

سیاسی اجتماعی اقتصادی و انتقادی

سیاسی اقتصادی

در فرایند توسعهاقتصاد در فرایند توسعه

اقتصاد بر حرکت توسعه گرایانه ی جامعه جهانی در کنار سایر مؤلفه های چارچوبه این فرایند نقش مهمی داشته است.یعنی اگر تمام نفوس دنیا را بیشتر از 6 ملیارد و مجموع جغرافیا و سرزمین های ملل را در قالب نقشه های سیاسی که مفهوم دولت را می رساند مدنظر داشته باشیم،همانطور که دانشمندان علوم انسانی کشور ها را از لحاظ توسعه یافتگی و عکس آن در سه کتگوری تقسیم بندی نموده اند ، ما نیز در خواهیم یافت که با در نظر داشت ترکیب ملل دنیا در حوزه های گوناگون،افراد بشر تحت شرایط متناقض به سر می برند.

به سخن دیگر در شرایط کنونی جهان،اگر زندگی سیاسی ، اجتماعی ، فرهنگی واقتصادی افراد مورد بررسی قرار گیرد، این تناقض را در فورمول که فلسفه حیات توسعه یافتگی نوع انسان را به تصویر می کشد،ساده تر و سهل آمیزتر میتوان به دسترس داد یعنی:Pest=(politics + economy +society +technology)=development ، سیاست + اقتصاد + جامعه + تکنالوژی (فنآوری)= توسعه که در این ترکیب نقش سیاست (politics) بعنوان مدیریت و پالسی ریز جهت بوجود آوردن رهیافت بروجود ارتباط میان مؤلفه های سیاسی و اقتصادی در شکل دادن به پدیده های اجتماعی مبتنی است. تا شرایط  تحقق دیگر اجزائی این ساختار که بیشتر مفهوم کیفی دارد زاده شود.می خواهم رابطه سیاست که جزء فورمول فوق است را با سایر اجزاء روشن کنم که مدیریت و مدیران سیاسی در یک جامعه برای ایجاد زمینه های توسعه ای وظیفه دارند تا منابع اقتصادی را تشخیص دهند ، ظرفیت افراد جامعه را بالا ببرند تا آماده توسعه طلبی در زندگی شخصی و جمعی خویش شوند و در عین زمان باید وسائل و ابزارهای مورد نیاز پروژه ها و پروسه های توسعه که بیشترمنابع اقتصادی ، ظرفیت سازی افراد و نحوه استفاده از آن مدنظر است را  فراهم کند.

جزء دیگر این فورمول اقتصاد(economy ) است که در این بافت،یک مفهوم چند ضلعی دارد که ساحات مختلف را دربر میگیرد و بعنوان ضمانت اجرائی تمام طرح ها و پلانهای پیشرفت گرایانه در فرایند توسعه جایگاه آن ثابت شده است. وقتی از برخورداری های اقتصادی سخن گفته می شود منظور فقط یک بعد آن نیست مثلاً‌:فقط منابع طبعی.بلکه تمام عناصر که در پروسه های اقتصادی دخالت دارند شامل می شود مانند: منابع طبعی ، سیاست اقتصادی ، نیروی اجرائی یا مدیریتی ، وسائل مورد نیاز ،‌راه های مواصلاتی ، بازارهای عرضه ، پول و غیره... که با این وسعت و گستردگی بخوبی میتواند یکی از متمم راه کار توسعه باشد.

 جامعه (society) که مدیر و مامور اصلی اجراء تمام طرح ها و رهیافت های سیاسی و بکار انداختن ماشین اقتصاد و استفاده از منابع و عناصر اقتصادی می باشد، نقش بسزای در تکمیل و عقلائی شدن این فرایند دارد. همانطور که مفهوم جامعه در مبانی نظری علم جامعه شناسی از بحث برانگیز ترین و پیچیده ترین بحث عنوان می شود،‌ در روئیت عینی نیز تامل و تحفض بیشتر می طلبد. یعنی دقت میباید کرد که سخن گفتن از جامعه ، سطح فکری جامعه، فرهنگ جامعه ،‌بافت های پیوند دهنده ی جامعه ، ظرفیت فکری و کاری جامعه و حتی روحیه حاکم در جامعه،آدم ها را میتواند به چالش جدی مواجه کند. بناءً در فرایند توسعه نیز باید توجه جدی و الزامی را برای زومینه سازی و ظرفیت سازی افراد جامعه مدنظر داشت که این اصل دقیقاً‌ مسئله را متوجه سیاست ها جهت سازمان دهی و مدیریت پروسه و ظرفیت اقتصادی را ملزم به تامین تمویلات پروسه می کند.درنهایت سخن توسعه گرائی و توسعه طلبی نه به مفهوم استعماری آن بلکه توسعه طلبی بمعنی مساعدت و رفاهیت در زندگی فردی یا جمعی که در پیشرفت و ارتقاء‌ فرد یا جامعه ی دیگر خدشه وارد نکند،نیازمند ساخت و ساز دو چیز است یکی ذهنیت سازی دیگری ظرفیت سازی ذهنیت سازی برای پیشرفت گرائی و ارتقاء‌ طلبی افراد جامعه بعنوان انگیزه ی همیشه جاوید و تلاشگر و کارا ، ظرفیت سازی برای قدرت عمل و چارچوب سازی و استفاده از منابع طبعی و برخورداری های اقتصادی و وسائل مورد نیاز.

در انتها با داشتن سه مقوله فوق ، یک پدیده ی دیگر نیاز است یعنی: فنآوری (technology) که برخورداری از تکنالوژی در دو وجه مورد پرسش است: فنآوری صادراتی یا تولیدی؟اگر فنآوری وجه صادراتی بخود اختیار کند پروسه توسعه درست در یک خط دنباله روی قرار می گیر، چون استفاده اساسی و کلیدی آنرا کشور مولد که بنا به ضرورت و نیازمندی فرایند مربوط بخودشان اختراع یا تولید کرده است میبرد و در وجه دیگر وسائل و سامانآلات محصول و زاده یک فکر فن آورانه است که صد در صد منطبق با نیازها و توان استفاده افراد مورد نظرجامعه بوجود میآید که نتیجه آن ایجاد سهولت در پیشرفت و عملی شدن راه کار ها و سرعت اجرائی شدن آن می باشد.در نتیجه گیری شایان ذکر است که فناوری در فرایند توسعه یک جامعه جایگاه مهم را از این جهت دارد که تضمین سرعت عمل و وسهولت در کار لازمه کار ساز توسعه پنداشته می شود.تجدد و هم عصر ساختن فنآوی حتمی است، چون از فنآوری که در کذشته ستفاده می شد امروز کار گرفته نمی شود.بنابر آن هر پروژه توسعه ای در هر پروسه ای توسعه ای وسائل مورد نیاز خودش را می طلبد.

علی فیروز "ابوذر"

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد