رویکرد پرسشگرایانه

سیاسی اجتماعی اقتصادی و انتقادی

رویکرد پرسشگرایانه

سیاسی اجتماعی اقتصادی و انتقادی

برگرفته از سایت کابل پرس


هزارههویت   تاریخی واتنیکی جامعه هزاره   در دراز نای تاریخ

افغانستان نام کشوریست که بریک بخشی از سرزمین آریانای کهن وخراسان بعد از اسلام در حدود سه قرن اخیر نهاده شده است. به قول میرغلام محمد غبار مؤرخ معروف کشور:« بالآخره اسم افغان وافغانستان به مرور قرون ازقبیله به قبایل وطوایف انتقال وبه تدریج ازجبال سلیمان به تمام صفحات جنوب هندو کش تا دریای سند منتقل ودرنهایت به تمام ملت ومملکت خراسا ن قرون وسطی اطلاق گردید است » ایجاد کشوری متشکل ازاقلیت های اتنیکی با تفاوتهای قومی، زبانی- مذهبی ونژادی بوده.که سیاست ضد ملی برخی ازشاهان وزمام داران از شکل گیری ملت واحدی بنام ملت افغان که همه اقوام خودرا دراین هویت ببینند جلوگیری کرد ه است .
 
و تاریخ آن سر شار از محرومیتها ست که چندین  دهه بحران های پی درپی آسیب های بزرگی را در حوزه های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی بر این کشور تحمیل نموده اند . شکل گیری تعهدات بین المللی در خصوص اعمارو باز سازی  نهاد ها و زیر ساخت های سیاسی اجتماعی، اقتصادی اغاز تلاشها به منظور تحقق شرایط توسعه در جامعه پس ازرژیم  طالبان تلقی میگردد. دولت کنونی باید ، تکیه بر برابری سیاسی و برخورداری یکسان شهروندان از حقوق شهروندی صرفنظر از ویژه گیهای قومی، زبانی و مذهبی و تأمین آزادیهای سیاسی و مدنی که لزوم یک زندگی توأم با عدالت وبرابری را ملاک عمل خویش قرار دهد. و بدور از هر گونه تعلقات و گرایشات و با در نظر گرفتن منافع و مصالح ملی برای ترقی جامعه نقش مؤثر ایفا نماید- توسعه و ترقی  بدون همکاری و مشارکت مردم  ممکن ومیسر نیست که حکومت به تنهائی از عهدۀ آن برآید . درافغانستان اقوام و قبایل گوناگون زنده گی مینما یند و هرکدام آ نان دارای هویت تا ریخی وفر هنگ غنی مختص به خود میباشند از آن میان درباره مردم هزاره از طرف رژیم ها ی استبدادی تلاش صورت گرفته است تا هویت تاریخی وفر هنگی آنان را در ابهام قرار داده و با این مردم برخورد همراه با تبعیض برای مدت چند ین قرن بعمل آمده اند. که بر گوشه از زوایای نامکشوف هویت تاریخی واتنیکی مردم هزاره ء کشور مان روشنی انداخته میشود . پیشینه تا ریخی سر زمین هزاره جات و مردم آن  :-  هزاره جات سر زمین پوشیده از کوه ها و طبیعت کوهستانی است کهدر کوهستانی‌ترین ساحه کره زمین و از چشم‌انداز زمانی در تحتانی‌ترین پله تاریخ روی خط تصادم حادثه‌خیز اجتماعی و سیاسی قرار گرفته‌اند سر زمین  هزاره جات در دوره دوم عمر ز مین همه زیر آب بوده و با عروج کوه های هندو کش و بابا از آب – در عصر سوم - دیوار های بزرگ طبیعی با صفحا ت بلند افقی و عمود ی تشکیل گردیده استهزارجات تقریبا 30 % خاک افغانستان را احتوا میکند ، سرزمینی درقلب افغانستان؛آبادیها و شهرهایی در دامنه یا بر فراز کوههای هندوکش، از جنوب افغانستان تا مرزهای هرات در غرب و از بلخ تا مرزهای شمالی قندهارموقعیت دارد. بنا بر گفته مورخین داخلی و خارجی  پیش از دوره کوشانی ها تا بعداز دوره غزنویان و غوریان و حتی تیموریان درقسمت موجودیت دو کشور بمعنی تقسیمات بین دو مملکت افغانستان  و هزاره جات دیروزی  وجود دارد؛ که مردم آن  یک زمانی همه به یک سرزمین واحد حیات بسر میبردند . مورخین عرب و خراسان هزاره جات را بنام های غر جستان – غرج الشار – گر ستان  یا د کر ده اند به قول ابن الحقول تاریخ دان عرب غر جستان کشوری بزرگی بوده که موسوم به مملکت غر جه است .در اغلب کتب تاریخ  عرب وخراسان هزاره جات بنام غر جستان و هزارستان یاد شده  که وسعت آن  خیلی از وسعت کنونی آن فرا تر بود  ولایات فعلی غور– بامیان – دایکندی –سرپل - غز نی- پروان  - و ردکارزگان و زابل- و بخشی از بغلان و سمنگان  الی تخار را شامل میشدند  . در باره هویت تاریخی و اتنیکی مردم هزاره جات کتاب های تاریخی جداگانه ویا  در بخشی از کتاب های تاریخ عمومی افغانستان  در مجلات – روزنامه ها و هم چنان در یک ونیم دهه اخیر در رسانهای انترنتی داخلی و  بیرون مرزی کشور نوشته ها و نظریات  مورخان  و نویسندگان مشهور داخلی و خا رجی چاپ و نشر ودرباره  قدامت تاریخی سرزمین هزاره جات و هویت اتنیکی و منشا نژادی جامعه هزاره نظریه های تحقیقی سودمندی برای تثبیت هویت ایشان ارایه گردیده است . که درین مقاله برخی از نظریه های تحقیقی مورخان و نویسندگان برجسته داخلی و خارجی همراه با نتیجه گیری بطور فشرده خدمت خوانندگان تقدیم میشود       

دیدگاه های برخی  مورخان و نویسندگان کشور در مورد هزاره جات و مردم آن:

 به قول مرحوم غبار نویسنده  افغانستان در مسیر تاریخ : تقریبآ پنجهزار سال پیش از هزاره جات بنام ( ستا گید یا ) نام بر ده شده است شا ها ن هزاره جات  قبل از اسلام  بنا م ها ی کو شانیها و یفتلیها و شیران با میان  که از اولا ده آنان بودند  وبعدآ شاهان مدکور  بنام های هزار بندهشار و ریو شاران  یا د میشدند که عمدتآ در دو نقطه تا ریخی این سر زمین  بنام های ( پشین) یا افشین یکاو لنگ کنونی و ( سو ر مین )  سر پل فعلی که پایتخت تابستانی و زمستانی ایشان بودند حکومت  میرا ندند . استاد جاوید میگوید : « مردم  هزاره  را از اقوام اصیل و بومی این سرزمین میداند که قبل از ( چنگیز ) خان  بنام غوزه یعنی غرجستانی معروف بوده اند و سلسله شاهان غور و شارهای بامیان از میان همین اقوام بوده اند. نژاد هزاره ممکن است اختلاتی از اقوام اورال آلتائی “ اله تائی “ باشد » استاد حبیبی که  مردم هزاره را هزاله ویا هساله میگوید .داکتر عنایت الله  شهرانی مینوسد  که پیش از میلاد مسیح فرزندان یکی از خوانین و رئیس قبیله ترک های توکیو در کاشغرستان و ساحه ختن و یارکند “یارکنت “ و اورومچی بنام آچیل خان بعد از شکست در مقابل ژوان - ژوان ها جانب تخارستان میآید؛ ولی ناگهان در راه فوت میشود و دو پسر و یک دختر او بنامهای قابول خان، جابول خان و غزنه جان ( دخترش ) در سرزمین های کابل و زابل و غزنی آمده صاحبان آن ولایت ها میگردند و از آنست که کابل و زابل و غزنی بنام هایشان نامگذاری شده است درحالیکه غزنی از کلمه “غز” گرفته شده و کلمه ایست که به لفظ ترکی نسبت داده میشود ، و غزنه دختر آچیل خان افسانوی است که یگانه دو ولایتی که به پسوند نسبتی “چی” استعمال میگردد همانا ولایت غزنی و بامیان است که باشندگان شانرا بنام غزنیچی و بامیانچی میگویند.نسبت دادن مردمان هزاره به ترکی بودن شان صدها دلیل موجود             است      که         ترک بودن آنها را روشن میسازد.

 
مثلآ در خصوص قبایل و فرقه هزاره ها این نامها را داریم : تاتار ، خلج ، خلخ ، قرلوق - قللغ ، تورکمن ، چوگل “چگل” ، نایمان وغیره که همه را در میان اقوام  هزاره میتوان یافت و به عین تلفظ و شکل در میان ترکان رایج میباشد .  کاندید اکادیمسن شاه علی اکبر شهرستانی چهل سال پیش تحقیقات نموده از جمله پانزده صد لغات ترک و مغول یکهزار و دوصد و پنجاه آن خالص ترکی و مابقی مغولی میباشد و از جانب دیگر این کلماتیکه به زبان مغولی ارتباط میگیرد، همه لغاتها در زبان ترکی مورد استعمال دارد..داکترجلال الدین صدیقی کلمه “بربر” را ذکر مینماید و میگوید که « نژاد ترک شامل هزاره ، ایماق ، اوزبیک و قرغیز میباشد » بی تردید میتوان گفت که مردم هزاره بیش از هزار سال قبل از میلاد در افغانستان زیست داشتند و ساده ترین دلیل حکومت داری نیاکان شان کوشانی ها در افغانستان میباشد که در قبل ازمیلاد آنها در کابلستان و زابلستان و مرکز غزنی و بعدها تا مناطق نیم قاره هند حکومت داشتند.هزاره جات 2300 سال قبل ، به نام های بربرستان و بعدآ غرجستان و هزارستان یاد میشده است .دوره بربرستان  از 300 قبل از میلا د تا 724 – میلادی سر زمینی را در بر می گیرد که قبل از اسلام و احتمالآ در دوره ماقبل تاریخ به بربرستان موسوم  بود. در حدود سال های 200 ق. م. بامیان شهر ثروتمند و پر رونق بودمرحوم غبار درین باره می نویسد: « استفاده از طلا برای پوشش  مجسمه های بودا در بامیان توسط زایران چینی در سال 632- م. گزارش شده است.»دوره خراسان این دوره که حدود12 قرن طول کشید، در دو مرحله می تواند مورد مطالعه قرار گیرد. دوره ماقبل مغول از سال های 724- تا 1200 میلادی که طی آن ساکنان بربرستان به اسلام گرویدند. طی این زمان اسلامی و فارسی شدن غرجستان فرایند ی طولانی بود که حدود پنج قرن به درازا کشید.دوره بعد از مغولها که ششصد سال طول کشید و یکی از بی ثبات ترین دوره ها برای هزاره جات بشمار میآید.  درین دوره بامیان مرکز هزاره جات در اثر حملات بی امان مغول ها و بعد از آن تیموری ها  کاملآ نا بود شد و هر گز نتوانست شکوه گذشته خود را باز یابد.و همچنان دانشمندان و مورخین دیگر ی افغانستان نیز تحقیقات و نوشته های  سودمندی را  درباره معرفی  هویت تاریخی و اتنیکی جامعه هزاره انجام داده  است که میتوان  از فیض محمد کاتب هزاره ––- محمد صدیق فرهنگ – حسن فولادی - -سیدعسکر موسوی- حاجی کاظم یزدانی –- حسین نا ئیل - جبلی غرجستانی – عیسی غرجستانی –داکتر سید مخدوم رهین- نصیر احمد دولت آبادی- علیداد لعلی – جواد خاوری - سخی ارزگانی -  حمزه واعظی –  شاه علی اکبر شهرستانی – داکتراکبر همت فاریابی- رضا ضیائی – هادی میرانظاهر دقیق – بومانعلی قاسمی و  نویسنده ء این مقاله   یاد           نمود
.

 
اغلب مورخان عقیده دارند که اکثریت شاخه های اقوام هزاره زیرعنوان دای قرارمی گیرند که دای بیانگر شناخت و  شکل ویژه ای ازشاخه ها وپیوندقومی مردم هزاره  است .  دای که در لهجه هزار ه گی به معنی توده ای علوفه ای زمستانی یا بوته ای سو خت و به عبارت دیگر چیزهای که جمع آوری  و در کنار هم قرارداده شده است . دای بشکل  پیشوند دراسمای  دا یزنگی، دایکندی، دایدهقان، دای چوپان، دای میرداد ، دای ختای، دای میر کشه ، دای کلان ، دای میر ک ، دای قوزی ، دای فولاد و دای ز نییات اتصال یافته است . بعضی از مورخان بر این باورند که ورود آیین تشیع به این ناحیه افغانستان درزمان سلسله صفویان و علی‏الخصوص دوران پادشاهی شاه عباس، ، رایج گردیده  است. اکثریت هزاره ها مسلمان شیعه مذهب  می باشند و در قلب افغا نستان مسکن گزین استند. ، تقریبا ۹۰٪ هزاره ها پیرو مذهب تشیع بوده و میتوان از آثار تاریخی از دوران صدر اسلام در موزیم کابل وقرآن کوفی به خط عثمان بن عفان خلیفه سوم اسلام، آیاتی از قرآنکریم  به خط امام حسن و نیز به قرآن خط کوفی که در سال ۱۳۳۴ از "شهر غلغله" بامیان  کشف شده بود اشاره کرد
.

 
در بافت اجتماعی  و قومی افغانستان ، اما بر خلاف ادعای دشمنان, این گـروه قومی از بومیان اصلی افغانستان‌اند هزاره‏ها دومین یا سومین گـروه بزرگ قومی در کنار پشتون‌ها، تاجیکها و ازبکها محسوب می‏شوند. جامعه هزاره از بعضی مفاسد تباه کننده مانند : فحشا، بچه بازی، قمار، شراب، اعتیاد به مواد مخدر و گدائی بر کنار مانده اند. ؛ جهانگردانی که در باره هزاره تحقیق نموده به این حقیقت ا ذعان دارند ونوشته اند “ با اینکه این مردم در اوج فقر بسر میبرند اما تن به گدایی نمیدهندهزاره ها مردمی اند صادق، درستکار، آرام و صلح جو و در عین حال شجاع پرکار و زحمتکشو به  مشاغل طاقت فرسا مصروف اند. و اغلب کارهای تولیدی و سازندگی کشور بدوش این مردم میباشد .آنان در برابر تهاجم ناملایمات روزگار سرمای شدید محیط گرسنگی و تشنگی فوق العاده مقاوم  بوده  و با تمام فشارهایی که علیه آنان اعمال شده باز تو انسته اند پرچم غرجستان  را در قلب کشور بر افراشته نگهدارندلهجه وگویش مروج مردم هزاره :-  لهجه ای هزاره گی گویش مختلط از فارسیمغولی وترکی با سنت گفتار ی مخصوص به خود است .از نقطه نظر زبان شناسی  گویش ولهجه عنوان دقیق تری برای هزاره گی است  که دولینگ سا ل 1973 - .م . - شهرستانی سال -1981 – م. نیز به گویش ولهجه هزاره گی   اشاره کرده است . هزاره گی مرکب از 80 – فیصد  فارسی – 10 –فیصد مغولی و 10- فیصد  ترکی و دیگر زبانها  است  لهجه وگویش هزاره گی به دلیل اثر گذاری  زبان های ترکی و مغولی عمدتآ با دیگر لهجه ها ی فارسی متفاوت است . قاموس زبان هزاره گی  که مجموعآ شامل 1450 – لغت میشود  بوسیله شاه علی اکبر شهرستانی درسال 1352 –شمسی تحقیق وتا لیف گردیده که لغات فوق را با شاخه های مختلف زبانهای ترکی ومغولی  و ازبکی مورد تحقیق و مقایسه قرار داده است  . جلد اول رسا له لهجه های مروج مردم هزاره ء– دایزنگی – بهسود و جاغوری شامل  بیش از 1850- لغات لهجه هزاره گی چاپ سال 1365 - شمسی  وجلد  دوم رساله حاوی بیش از 600- لغات  لهجه ء مروج مردم هزاره  چاپ سال 1369 –شمسی در کابل توسط  نویسنده این مقاله تحقیق و تا لیف شده است . در مورد زبان وگویش هزاره گی دو جنبه باید مدنظر گرفته شود . اول – رابطه بین گویش هزاره گی و زبان های مهمی که برآن تآثیر گذاشته اند – مانند فارسی –مغولی وترکی – ودامنه تآثیرات هر کدام از آن ها برلهجه وگویش هزاره گی . دومویژه گیهای خاص و منشآء گویش لهجه هزاره گی . مردم  هزاره از قدیم الیام به لهجه مروج  فارسی- دری هزاره گی  مکالمه میکرده است  وجوه متمایز و متبارز دری و فارسی هزاره گی  با زبان دری وفارسی روی این مشتقات تکیه دارد.  اول – نحوه گویش ولهجه   - دوم -  به کار بردن اصطلا حات  و عبارات  مغولی وترکی—سوم – ویژه گی های  ارتباطی  جملات و عبارات ونحوه تولید زبان ولهجهدر موارد زیادی تا هنوز مردم هزاره با استفاده از نام های مغولی – ترکی وفارسی امور لسانی خویش را انجام میدهند. داکتر مهدی  در کتاب تاریخ سیاسی ونظامی دودمان غوری تذکر داده که رونوشت  نکاحنامه را که از بامیان کشف شده واین نکاحنامه  در قرن چهارم هجری  به لهجه ء هزاره گی نوشته شده است . بدین ترتیب هزاره ها نسل اندر نسل  اصالت زبان فارسی  هزاره گی را با خود  به همراه آورده ومنتقل ساخته است . نظریات و دیدگاه های برخی مورخان خارجی در باره هزاره جات و مردم هزاره   :- درگذشته ها ی دور هزاره جات کنونی  به گفته (بلیو ) بنام غرمارث  یاد شده که این نام در کتاب مقدس نیز آ مده است –کنت کورت و بطلیموس مورخین عهد سکندر کبیر، فریه جهانگرد فرانسوی، هنری فیلد کریستیاتس محقق دنمارکی و جورج راورتی، از مورخان غربی. مقدسی، مولف گمنام حدودالعالم در 959 میلادی، ابی بکر مشهور به ابن فقیه، ابن خرداد در 920 میلادی، از مورخین اسلامی و همچنان هیوان تسنگ راهب چینی از موجودیت غرج الشار، غرجه، غرجستان، شاران غرجستان و موجودیت هزاره ها در غرجستان به کرا ت یاد نموده اند.  جهانگرد چینی هیوان تسنگ مینویسد که در دوره کوشانیها از آریانا عبور کرده، قوم هزاره قرنها پیش از ورود اسلام به این سرزمین می زیستند، در ادبیات و توا ریخ دوره اسلامی قرن سوم وچهارم هجری اطلاق ترک غرچه به قوم هزاره شده است. ژ. فیریردانشمند فرانسوی گفته است که هزاره ها ساکنین اصلی افغانستان میباشند و در زمان حملات اسکندر در همان محل زندگی میکردند که حالا حیات بسر میبرند واین موضوع را از نوشته های موًرخ قدیمی یونان “کورتس” استفاده کرده است. ؛ میگوید : « هزاره ملتی است که از اختلاط و ترکیب ترک و مغول بوجود آمده اند .و چنانچه  در کتاب جامع التواریخ  نیزنوشته شده است  که هزاره ها ترکیبی از نژاد ترک و مغل واز ساکنان بومی افغانستان هستند. ، درین کتاب تاریخ که  - 1500 سال قبل از میلاد مسیح، از ”اوغوزخان " فاتح کبیر مغل و فرزندان 24 گانه ء او نام برده می شود و قبایل که بار اول در جهانگشایی با او سهم گرفتند، اقوام : اولیغور، قا نقلی،قبچاق، قارلق، قلیچ، آغا جری یا باغچری، بودند که این نام ها تا هنوز درمیان جامعه ء هزاره مروج است. از قرن ششم قبل از میلاد تا قرن اول میلادی، هزاره جات مورد تجاوز قرارمی گیرد و می توان از حمله ء ”کوروش کبیر ”اولین حکمران مقتدر ”هخامنشیان " بین سالهای 536 - 545 قبل از میلاد، یاد نمود. گرچه او توانست هزاره جات را که در آن وقت ”ستاگیدیا " نامیده می شد، فتح نماید، اما کوروش، از سوی قبیله ء ”دهایی " ( قبیله ء ترک و مغل )، زخم برداشت. سکندر مقدونی، به سرزمین هزاره جات که درآن وقت ”اراکوزیا " نامیده میشد، حمله برد که با مقاومت سرسخت مردمان آنجا، مواجه گردیدبطلیموس دانشمند، که در رکاب سکندر قرار داشت می نویسد : ”سکندر در گذشتن به شمال یک نوع انسانهای جدیدی را دید که بی نهایت سرکش بودند و در پناه ء خانه های گلی می زیستند. ولی " سکندر در جنگهای چهار ساله موفق به تسخیر کامل ولایات اراکوزیا ( هزاره جات ) نگردید. امپراطوری مقتدر کوشانیها بین سالهای 40 تا 220 میلادی، مدنیت بزرگی در هزاره جات بنا نهاد. کوشانی ها را به نام اقوام ”یوچی " می نامند که یکی از شرقی ترین قبایل نیرومند ترک و مغل از شاخه ء ”کمیستی " یا ”سیتی " است.”کد فیزس " بنیانگذار سلسله ء کوشانیها و بعد پسرش ”ویما کدفیزس " در سالهای 90 میلادی امپراطوری وسیعی را به وجود آوردند. دومین خاندان کوشانی ها که بنیان گذار آن ”کنیشکای کبیر " است، از قبیله ء کوشان، از جمله ء اقوام ترک و مغل ویکی از قبایل مهمی تشکیل دهنده ءاجداد هزاره ها در تاریخ شرق می باشد.بعد از انقراض امپراطوری کوشانی ها، بین سالهای 425 - 566 میلادی، امپراطوری سوار کاران وتیر اندازان ”زاولی " یعنی سلسله ای شاهان زاولی یا هیاطله، قد می افرازند. ، مانند برادران کوشانی شان از اقوام و قبایل سیتی یا کمیستی هستند که هم اکنون هزاره های زاولی در جنوب غرب هزاره جات درخاص ارزگان، مالستان، جاغوری، اجرستان، در حوالی کابل و غزنی به نام”هزاره ء زاولی " زنده گی می نمایند.  کوشانی ها درابتدا عمد تا زردشتی بودند، بعدا بودائی شدند،. سلسلهً کوشانی ها، منطقه وسیعی را تحت کنترول داشتند که وسعت آن ازدریای اورال ـ اوزبیکستان ـ افغانستان ـ پاکستان الی قسمت شمالی هند امروزی  میرسید. که ،شامل یوج جن، کندینا، سکیتا، کوزنبی، پاتالی پوترا وچمپا آن زمان میشدند

 

برخی دیدگا های دیگر درباره بامیان مرکز هزاره جات:-   

بامیان درافغانستان مرکزی < هزاره جات > ، تقریبا به مسافت 231 کیلومتر در شمال غرب کابل و در قلب کوه هندوکش، درارتفاع 2500 متری موقعیت دارد. با میان دربندا هش بنام < بامیکان> ودر قرن پنجم قبل از میلاد بنام < فان – یانگ > و درسال632 میلا دی < فان – ین – نا > یاد شده است.در اوا ئیل قرن اول میلا دی با به قدرت رسید ن کو شا نی ها بامیان حیثیت مرکز دین بو دا ئی را پیدا نمودکه در این امپراتوری بزرگ ، بامیان و تندیسهای بودا ، سمبول یا نماد این عظمت تاریخی بود. پس از دوره کوشانی ها و یفتلی ها - تنی چند بنام شیران با میان که از احفاد کوشانی ویفتلی بودند در بامیان و حوا شی آن حکو مت میر اندند حکمر وائی این سلسله قبل از اسلام و مدت ها بعد از آن نیز اد ا مه یافته است. حکمرا نی شیران بامیان توسط غز نویان ساقط وبعد از آن غوری ها شنسبی ها – خوارزمی ها در با میان حکو مت کر دند با شکست خوارزم شاه شهر غلغله توسط لشکر چنگیز خان تخر یب وبه بامیان آ سیب زیا دی وارد گشت.بامیان روی معبر کا روان رو قدیم میان بلخ و پیشاور بنا م راه معر وف ابر یشم قرار گر فته بود. پیکره های عظیم بودا - معا بد منقوش و چند ین هزارسموچ بامیان را از نظر آئین و هنر بودائی مشهور سا خت. این شهربرای بیش از هفت قرن ـ از قرن دوم میلادی تا دخول لشکر اسلامی در قرن نهم میلادی درآن ، یکی از بزرگترین مراکز بودایی در شرق محسوب میگردید. بامیان درمحل تلاقی تمدن های ایرانی، یونانی، بودایی، هندو و اسلامی واقع شده و میراث فرهنگی آن آمیزه ای ارزشمند از تاثیر این تمدن ها و فرهنگ هاست. ، فصل بسیار با ارزش و مهمی را در تاریخ حوزه تمدنی ما و در مجموعی جهان می سازند. یک بخشی عمده از میراثهای تاریخی و فرهنگی افغانستان را آثار باستانی قبل از اسلام تشکیل میدهد که ازخصوصیات کاملا استثنایی برخورداربوده اند.  بامیان در آن دوران تاریخی، منحیث با اهمیت ترین مرکز تقاطع تمدن ها و جریانهای متفاوت فرهنگی و به مثابه شاهراهی انتقال ، و داد و ستد دست آورد های فرهنگی ملل مختلف جهان شناخته شده است. بازرگانان ، سیاحان و هنرمندان از چین ، هند ، آسیای مرکزی و اروپا با استفاده از راه ابریشم ، دراین حوزه باستانی رفت و آمد داشتند،.هیوان تسانگ زایر چینائی که در نیمة اول قرن هفتم میلادی از بامیان دیدن کرده است از هیکل بزرگ دراز افتاده بودائی یادآوری نموده است . گرچه امپراتوری کوشانی ها در 220 میلادی در شمال هندوکش ازهم پاشید اما کوشانیها تا سال 425 میلادی در جنوب هندوکش به فرمانروائی خود ادامه دادند .

ازنظر تاریخی ، آیین بودائی حداقل ۱۵۰۰ سال قبل از حمله مغول ها به خراسان و افغانستان امروز بطور وسیع در جنوب هندوکش حاکم بود ، به گونه ای که این آیین ، سالانه هزاران زائر چینی را به بامیان می کشانید . معابد متعدد درآن موجود بوده و درآنها هزاران راهب به اخذ تعلیمات بودائی مصروف بودند. در سخره های عمودی و افقی کوه های شمال شرقی بامیان مجسمه های بودا را به بلندی 140 تا 150 فت کنده اند. این مجسمه بزرگ طلائی میباشد که درهنگام طلوع آفتاب شعاع آن بهر طرف نشر میگردد. به فاصله 12 لی ( یک لی مساوی نیم ورست و یک ورست مساوی10،67 کیلومتر) در شرق شهر بامیان هیکل خوابیدة بودا را درمعبد بزرگی مشاهده میشود که با (نیروا نا) یعنی به مقام ابدیت فرومیرود. این هیکل یکهزارفت طول دارد و شاه مملکت هرسال در جشن آزادی جمله دارائی منقول خود و خاندان خود را به شمول آنچه در خزانه دارد می آورد وآنرا به نام وی قربانی میکند.. کار ساختمان دو پیکره بزرگ در قرن دوم میلادی به هدایت کنشکای کبیر آغاز گردید و احتمالا در اواخر قرن چهارم و اوایل قرن پنجم به پایان رسیده باشد. مغاره های حفرشده در دل کوه ها ، محل بود و باش هزاران راهب بودایی را تشکیل میدادند و همچنان بحیث مهمانخانه برای مسافران ، بازرگانان ، و زائرین این مرکز بودایی ، مورد استفاده قرار میگرفتند. این مغاره ها مملو از نقاشی های مختلف بودند که همزمان با تراش پیکره ها بحیث یک مجموعه یی بهم پیوسته حفر شده بودند. آنها به طول یک مایل ، قسمت شرقی و غربی ، یعنی دو مجسمه بزرگ را با هم وصل میکردند.این وادی را میتوان به سه بخش تقسیم نمود. بخش غربی جایی که مجسمه بزرگ 53 متری قرار دارد و بیشترین بخش مغاره های منقوش را در بر میگرفت ، بخش مرکزی که یک پیکره نسبتا کوچک ( احتمالا در حالت نشسته ) نیز تراشیده شده بود و تعداد زیادی از مغاره ها را در بر میگرفت، و بخش شرقی واد ی که دارای مجسمه بزرگ 38 متری بودا بوده است. برعلاوه این دو مجسمة بزرگ ، مجسمة دیگری هم بفاصله هزار قدم دورتر بشکل خوابیده موجود بود. در حدود یکهزارو هشتصد سال قبل، کاروانهای تجارتی زیادی از آسیا و اروپا به قصد مسافرت به چین ازطریق بامیان عبورمینمودند.این جاده در عصر شاهان کوشانی رونق زیادی کسب نمود. شمار زیادی از زائرین چین نیزازین راه عبور میکردند. آنها به هند یعنی جائیکه بودا بیش از دو هزار سال قبل در آنجا متولد گردیده بود سفر میکردند. بودیسم در قرن سوم پیش از میلاد توسط راهبان بودائی به نواحی جنوب کوه های هندوکش عرضه شده بود . با توجه به سکه های قدیمی پیدا شده در بامیان ، نقاشی های روی دیوار های معابد اطراف تندیس های بودا ، نقاشی های به جا مانده از زمان آخرین شاهان کوشانی و همچنین شکل فزیکی تندیس ها ، می توان چنین نتیجه گرفت که ساکنان این منطقه تا حدود 2300 سال پیش دارای همان قیافه و ترکیب فیزیکی چهره بوده اند که هزاره های امروز هستند . بدین ترتیب چهره مغولی ساکنان مردم هزاره افغانستان را مدت ها پیش از حمله چنگیز خان و امیر تیمور ، جستجو کرد ، مدت ها پیش از ظهورمغل ها ، ساکنان هزاره جات امروز در معرض تآثیرات اقوام قدیمی مغل ها و ترک با ویژه گی های فزیکی شبیه مغل ها و ترک  قرار گرفتند . برجسته کاری های مرمرین  ،  آثار سنگی بودایی متعلق به ماقبل تاریخ، برنزهای رومی، مسکوکات دوره های مختلف، مجسمه های قبل از میلاد، بخشی از آثار موزیم ملی کابل را که از بامیانبدی آمده  تشکیل می دادند. که نشان دهنده رواج وسیع آئین بودائی در ین ساحه  وبخصوص در بامیان میباشد

.آئین بودایی در ایجاد وشکل دهی تاریخ تمدنی شرق وافغانستان دارای جایگاه بلند وماندگار است .برای تامین وحدت ملی باید اقوام کشوربه تفاهم جمعی ، منافع ملی ازطریق مشارکت آگاهانه و عادلانه درمسائل سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی و فرهنگی برسند تا برای تحقق اهداف مشترک وتامین منافع جمعی درچوکات حاکمیت سیاسی واحد ،تشریک مساعی نمایند. ایجاد حس اعتماد وهمبستگی ملی و تحقق وحدت ملی درافغانستان ، با همآهنگی واختلاط ارزشهای فرهنگی , تاریخی و اعتقادی اقوام ، که منافع جمعی آنان از طریق ، تفاهم " ارگانیکی" بر پایه فرهنگ پلورالیستی ، باید  در چوکات حاکمیت سیاسی واحد امکان پذیر گردد.  قرار است درطی یکسا ل و چند ماه آینده انتخابات ریاست جمهوری و چند ماه بعد ازآن انتخابات پارلمانی در افغانستان برگزارگردد. درحالیکه تنی چند از شخصیت های سیاسی خود ها را به مقام ریاست جمهوری کاندید و ازحالا بشکل مقدماتی  فعالیت های تبلغاتی را آغاز نموده اند . اما تا هنوز هیچ یک از رهبران و نخبگان سیاسی مردم هزاره  خود ها را به این مقام کاندید ننموده ولی جامعه هزاره به حد لازم بلوغ سیاسی و عزم ملی  رسیده اند وبی توجهی وکم کاری حکومت کنونی را در طی تقریبا  هفت سال اخیر بخوبی درک کرده  واز آن کمک های میلیارد ها دالری جامعه جهانی حد اقل بازسازی تا هنوز  درمناطق هزاره جات صورت نگرفته است که مردم هزاره جات آنرا لمس میکردند . رهبران دولت کنونی  صرف باشعارها و تبلغات دلخوش کننده این مردم را  امید وار و مصروف ساخته و کدام کارعملی درین ساحه انجام نداده  است . جامعه هزاره دیگر فریب کاندیدان مقام ریاست جمهوری و بخصوص آقای کرزی را نخواهد خورد . درین انتخابات دیدگاه ها و تقاضا های مبرم – ضروری و حیاتی زیر را مردم هزاره جات در بد ل  پشتیبانی مشروط  از تمامی کاندیدان و بخصوص آقای کرزی پیش از برگزاری انتخابات به ایشان پیشکش وارایه میدارند تا درطی مدت یکسال و چند ماه باقیمانده دوره کاری خویش  آقای کرزی  به آن عمل نمایند . -اول - معضله کوچی ها باید بصورت دایمی و همیشگی حل و فصل و به این مشکل زخم نا سور مانند برای همیشه خاتمه داده شود.- دوم – در تطبیق پروژه شاهراه آسیا ئی کابل – هرات از طریق هزاره جات  تعلل  و کارشکنی های مقامات دولتی  بطور قاطع بدون سیا ست بازی ها ی قومی  برطرف  و هرچه زود تر اسفلتکاری این سرک از طریق بامیان بطرف کابل نیز آغاز و پیشبرد سریع کار احداث شاهراه را شخصا آقای کرزی زیرنظرمستقیم  خود قرار دهد.- سوم- آقای کرزی تمام ولایات جدید پشنهادی مناطق هزاره جات  و بخصوص ولایات جدید پشنهادی- جاغوری – بهسود  - پنجاب – را  منظور  و  تشکیل نموده تا این ولایات جدید مناطق هزاره جات درکنار ولایات بامیان و دایکندی فعالیت خود ها رادر سطح تشکیلات اداری  ولایات جدید آغاز نمایند .چهارم :-برای باز سازی ولایات کشور بخصوص مناطق هزاره جات عدالت و برابری در تقسیم بودجه انکشافی آنان از طرف دولت در نظر گرفته شود.وبرای بازسازی  ولایات بامیا ن و دایکندی توجه بیشتر از گذشته جلب و در اکمالات ارگانهای دولتی در همه امور ایشان اقدام  و ایندو ولایت را به ولایات درجه اول از لحاظ تشکیلا ت اداری دولتی ارتقا دهند.  پنجم :- قرار احصائیه موجود حضور تحصیلکردگان جامعه هزاره در ادارات – موسسا ت و شعبات  اجتماعی –فرهنگی و اقتصادی دولت کنونی به تناسب حضورتحصیلکردگان دیگر اقوام درپائین ترین فیصدی قرار دارد که 2 % را تکمیل  کرده نمیتواند.آقای کرزی باید سهم و حضور جامعه هزاره را درشعبات دولت مطابق  به احصا ئیه ملل متحد ومتناسب به تعدادنفوس و شعاع وجودی  شان که مردم هزاره  سومین  قوم در افغانستان میباشد تامین نماید . با تحقق این پنج خواست و تقاضای برحق و عادلانه جامعه محروم هزاره آقای کرزی بالای رآی و پشتیبانی مردم هزاره درانتخابات ریاست جمهوری آیند ه حساب نماید در غیر آن هر کاندید دیگری که به این خواست قانونی مردم هزاره لبیک گوید  مردم هزاره درین مورد آمادگی صادقانه دارند تابا ایشان تفاهم نمایند

 .نتیجه   گیری:-    
 
یکی از مورخان جهان میگوید :- مردم یک کشورتا تاریخ خود را نشناسد، نمی‌تواند تشخیص دهد که در کجا ایستاده هستند. تاریخ هرکشوربخشی ازهویت مردم آن سرزمین رامیسازد. درباره معرفی وشناخت ازقدامت تاریخی و هویت اتنیکی جامعه هزاره کتاب های متعدد  تاریخی و تحقیقی ومقالات  فراوانی از جا نب مورخان داخلی وخارجی تالیف و نگارش یافته است و براساس اسناد تاریخی وباستانی و تحقیقات علمی جامعه شناسی دانشمندان مذکور سرزمین هزاره جات وطن اجدادی و نیاکان  مردم هزاره درطی مدت بیش ازسه هزار سا ل بوده  که آثار باستانی بامیان آنرا  به ثبوت میرساند و بنا بر تحقیقات انجام شده جامعه شناسان داخلی و خارجی هویت اتنیکی و نژادی جامعه هزاره ثابت گردیده است که این مردم  مخلوطی از نژاد مغل و ترک اند که این علایم و نشانه ها را میتوان در لهجه فارسی هزاره گی مشاهده نمود . نظریات مغرضانه برخیها  در باره اینکه مردم هزاره را از بقایای لشکر چنگیز میدانند بدو دلیل تاریخی مردود شناخته میشود  اول :- بقول غلام محمد غبار:- چنگیز خان نمیخواست درین سرزمین ساکن شود ومیخواست بعد از تخریب شهرغلغلهء بامیان به مرکزاصلی خویش بر گردد . درحالیکه کوشانی ها دربامیان ،همراه با مردم این سرزمین به تشکیل دولت پرداخته وباعث عظمت بامیان باستان شدند. نیاکان مردم هزاره چنان آثاردرخشان  تاریخی و باستانی را به جا گذاشته اند که هر گونه شک وتردیدی را ازمیان برداشته است.درین مقاله سعی گردیده تا در باره هویت تاریخی و اتنیکی مردم هزاره جات کتاب های تاریخی جداگانه ویا  در بخشی از کتاب های تاریخ عمومی افغانستان در مجلات– روزنامه ها و در یک و نیم  دهه اخیردررسانهای انترنتی داخلی و بیرون مرزی کشور نوشته ها و نظریات  مورخان و نویسندگان مشهور داخلی و خا رجی چاپ و نشر شده .که درباره قدامت تاریخی سرزمین هزاره جات و هویت اتنیکی و منشا نژادی جامعه هزاره نظریه های  تحقیقی و کار شناسانه ارایه نموده  تذکر رفته است . و همچنان  دانشمندان خارجی نیز کتا بهای تاریخی و مقالات تحقیقی فراوانی را نوشته است . اکثرمورخان داخلی و خارجی معتقد ند که هزاره‏ها یکی از اقوام قدیمی و مخلوطی از نژاد ترک و مغل افغانستان‌اند و هزاره جات ، ازگذشته های خیلیها دور و چندین هزار سا ل قبل زادگاه اصلی و آبائی مردم هزاره‏ بوده است.هم چنان  چندین خواسته و د رخواست مشروط  جامعه هزاره از کاندیدان ریاست جمهوری و بخصوص آقای کرزی نیز  نگارش یافته اند  .
 منابع :- سایت سمنگان زیرعنوان نام افغانستان چگونه و از چه زمانی بر کشورما گذاشته شد؟ نویسنده:- رمضان علی رحیمی .سایت کا تب هزاره  زیرعنوان برگی از تاریخ ترک هزاره نویسنده:-  پروفیسور عنایت الله شهرانی .سایت  آریانانت  زیرعنوان ساختار قومی و نهادهای سیاسی- اجتماعی مردم هزاره نویسنده:- صاحب این قلم.سایت آریائی زیرعنوان هزاره جات یا هزارستان ازدیدگاه  ونظر مورخین نویسنده:- صاحب این قلم
   .
 
سایت مشعل زیرعنوان سیاستها وتاریخ معاصر هزاره ها نوشته:- ظاهر دقیق .سایت سمنگان زیرعنوان به بهانه روز جهانی موزیم ونود سالگی موزیم افغانستان:- از  بی بی سی  .یادداشت های صاحب این قلم .   8 - ماه - جون  - سال -  2008- میلادی.

 

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد