رویکرد پرسشگرایانه

سیاسی اجتماعی اقتصادی و انتقادی

رویکرد پرسشگرایانه

سیاسی اجتماعی اقتصادی و انتقادی

اجتماعی فرهنگی


جوانانبه بهانه ی روز بین المللی جوانان

روز بین المللی جوانان از 12 آگست 1999 بدینسو از سوی سازمان ملل متحد روز بین المللی جوانان شناخته شده است و هر سال از طرف دبیر کل سازمان ملل این روز بنام یکی از مشکلات جوانان نامگذاری می شودبه همین بهانه رسالت خویش دانستم که تا مشکلات جوانان افغانستان را جوانان نیروی مولد، راز قدرت و توانمندی  و عضو اساسی جوامع بشری را تشکیل می دهند و به علت نیروی اندیشه و تفکر، شور واشتیاق و تحرک و فعالیت جسمانی ویژه ی که دارند می توانند دارای نقش اساسی در عرصه های مختلف علمی و فکری، اجتماعی،فرهنگی وسیاسی داشته باشند وهمچنان از جایگاه موثر در برنامه ریزیها و تصمیم گیری ها  در جامعه برخوردارباشند به همین ترتیب است که همواره مورد توجه افراد و جریانات مختلف  قرار گرفته اند.

جوانان با توجه به توان انرژی و استعداد، قادر اند که زمینه های رشد و توسعه کشور را در بخشها ی مختلف علمی، فرهنگی، سیاسی ،اجتماعی و ورزشی... فراهم نموده و سهم بزرگی در انکشاف و توسعه کشور برعهده داشته باشند.

اما برعکس درکشورما جوانان زیر فشار های اجتماعی، فرهنگی،اقتصادی وسیاسی قرار داشته و با انواع مشکلات مواجه است به همین منظور نوشتار حاضر کنکاشی است در خصوص بازگو نمودن مشکلاتی که سد راه جوانان قرار دارند.

 فقر: یکی از پارامتر های که برای جوانان مشکل ایجاد کرده و جوانان با آن دست و پنجه نرم می کنند مسئله فقر است.  افغانستان جامعه توسعه نیافته است اکثر خانواده ها درین کشور زیر خط فقر بسر می برندو اکثر جوانان وارثان همین خانواده های فقیر اند که با مشکلات جدی دست به گریبان اند و درجه فقر به اندازه ایست که نه تنها جوانان بلکه اطفال خوردسال نیز برای تامین معیشت خانوادگی  دنبال شغل اند و همه هوش وحواس آنها را فقط دریافت یکمقدار پول هنگفت برای تامین نفقه خانواده تشکیل می دهند درحالیکه هرگاه به جوان به حیث زیرساخت جامعه بشری  نگریسته شود باید برای فراهم سازی بستر رشد آنها توجه جدی صورت گیردو تا حد ممکن سعی شود تا تسهیلات و امکانات لازم را برای شان فراهم کنند.

 به هرحال جوانان ازین ناحیه با چالش جدی مواجه بوده و حتی نسبت به سرنوشت و  آینده خویش بدگمان اند

نبود فرصت شغلی: بیکاری معضل است که سخت جامعه افغانستان را به کام بحران فروبرده است عدم موجودیت فرصت شغلی مناسب باعث شده که اکثر شهروندان به دلیل فقر وتنگدستی راهی کشور های همسایه شوند.این در حالیست که اکثر نفوس جامعه ما را نسل جوان تشکیل می دهند اما متأسفانه  مکانیزم مشخصی جهت بکار گماردن این نسل پر توان و انرژی و استعداد وجود ندارد حالانکه جوانان می توانند در تعالی و توسعه و بالندگی کشور نقش بسزای ایفا نمایند.درحالیکه درسایر کشور ها بیشترین سرمایه گذاری بالای این نسل صورت میگیردچون نقطه انتصال و پیوند دهنده نسل قبل و بعد از خود می باشند.

 نبود فرصت تحصیلی : اول اینکه اکثر جوانان در شرایط زندگی نکرده اند که بتوانند درس بخوانند بناً از تحصیل بازمانده و سواد نوشتن و خواندن را هم ندارند این عده از جوانان از همان ابتدایی امر بنابر فقر و تنگدستی نتواسته اندکه مکتب بروند.  تعدادی هم که توانسته اند مکتب بروند نمی توانند که تحصیل خویش را بنابر مشکلات عدیده ی به اتمام برسانند. دانشگاه های افغانستان با آنکه در سطح درسی بدی قرار دارند با آنهم ظرفیت جذب و پذیرش همه فارغین صنوف دوازده را که جوانان تشکیل می دهند، ندارند بناً اکثر این جوانان کانکور زده شده و بی سرنوشت باقی می مانند.عده ی هم که در دانشگاها مصروف درس اند  با سرخوردگی و سراسیمگی تمام به سر می برند چون ایشان نسبت به اینده خویش اطمینان نداشته و هیچ تضمین وجود ندارد که بعد از اتمام تحصیل  به کار گمارده  شوند متاسفانه دولت هم درین زمینه کوچکترین زحمتی را متقبل نشده  و هیچ زمینه اشتغال را برای جوانان تحصیل یافته مساعد نساخته تا مشوقی باشد برای ادامه و اتمام تحصیل سایر دانشجویان و جوانان.

پدرسالاری: افغانستان یک جامعه سنتی است ویکی از شاخصهای  جوامع  سنتی را پدرسالاری تشکیل می دهد روحیه و رفتار جوانان با رویه های حاکم پدر سالاری سازگاری ندارد خصوصیت جوامع پدر سالار اینست که جز  احترام  به بزرگان و پیران دیگر کوچکترین وقعی برای نسل جوان  داده نمی شود احترام خوب است چون جز باور های ماست  اما شرط لازمی و کافی نیست که براساس بی احترامی  از مقام،منزلت و شأن جوان   کاسته شود. مسلم است که هر جوان اخلاق، رفتار و کردارنیک داشته باشد وبه نظر می رسد که همه جوانان خلاف رفتار و بی اخلاق نیستند  به هر حال جوانان در فرایند جامعه پذیری دست به مقاومت و ایستادگی در برابر روحیه حاکم می زند و شاید این تقابل برای جوانان مشکل ایجاد نموده وبر روحیه و رفتار آنها تاثیر خواهد بگذارد.

جامعه پذیری: جامعه پذیری فرایند است  که انسان را برای تداوم  حیات اجتماعی آماده ساخته  و او را با دیگران ملحق می سازدجوان در این فرایند زیر فشار و  دچار اختلال و آسیب اند. چون اکثر جوانان خارج از قلمرو جغرافیایی فرهنگی اصلی ایش زندگی نموده و با الگو ها و نمود های فرهنگی بیگانه آشنا شده و ناگذیراً در تعامل هم شده است بناً این تعاملات در بسا موارد با پارادایم فرهنگی جامعه اصلی خود ش در تقابل وتناقص قرار گرفته و باعث می شود که آشفتگی های هویتی را پدید آورد برگشت مهاجرین با فرهنگ ویژه این روند را به شکل طبیعی تبدیل نموده است.حتی می توان  یکی از پارامتر های بحران هویت  جوانان را دوگانگی فرهنگی درون مرزی و بیرون مرزی دانست که جوانان را در یک وضعیت جامعه پذیری پارادوکسی قرار می دهند.

بحران هویت

دوره نوجوانی زمان تصمیم گیری های اساسی است نوجوان ممکن در مدت زمانهای متفاوت به میزانهای مختلف تصمیم اتخاذ کند  این تصمیمات عموماً در عرصه های مختلف زندگی فردی و اجتماعی اثر گذار میباشد به همین جهت دوره جوانی یک دوره جداگانه و با اهمیت محسوب  می شود. در ین دوره است که نوجوان می خواهد که هویت فردی خویش را جدا از هویت خانواده شکل دهد هر فرد تنها یکبار  درین مقطع سنی قرار میگیرد  تا شخصیت خویش را  یافته و در  ادامه زندگی اندوخته های جوانی را مایه هدایت و تنظیم کننده روابط خویش با خانواده و جامعه قرار دهد.

 عمده ترین ویژگی های دوره نوجوانی را می توان چنین برشمرد:

1-انسجام هویت

2- استحکام اندیشه وجهان بینی

3- رشد فرهنگی و اجتماعی

4- انتخاب حرفه

5- گزینش همسر و تشکیل خانواده

بذر هویت از همان سالهای اول زندگی آغاز می شود و در مراحل بعد رشد میکند اما مرحله یکه خودش را برجسته،پررنگ و به اوج می رسد و به شکل یک بحران مبدل می شود سالهای بعد از بلوغ است . ورود جوانان به زندگی اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و سازگاری و نقش آفرینی فرهنگی  ساختار هویت جوان را متاثر می سازد چون فرایند  تغییر نگرش و رفتار جوانان در مقایسه با بزرگسالان به راحتی صورت میگیرد و از طرف هم احساس نگرش و بینش جوانان  نسبت به افراد و پدیده های مختلف بسیار سریع التغیر است.

 هویت در واقع همان شخصیت است که مورد آگاهی درونی قرار گرفته است احساس شخصیت را میتوان هویت نامید پس شخصیت مجموعه  خصوصیات فرد مانند ساختار فزیکی، خلق،رفتار، گرایش ها، توانایی ها، استعدادها و برایند این مجموعه ازویژگیهاست.

سلامت شخصیت در گرو سازگاری آدمی با محیط اجتماعی، رعایت نورم های جامعه و همچنان  تفسیر متوازن از خود و جامعه  و ارزش های آن است هرگاه درین فرایندخلل،کاستی و چالش پدیدار شود ناهنجاریها واضطراب روانی را به جوانان پدید آورده و پیامد های ناگواری از آن ناشی می شود که می توان بحران نامید.

بحران هویت واژه ای است که برای توصیف ناتوانی نوجوان در پذیرش نقشی که جامعه از وی انتظار دارد  بکار می رود  که سبب منفعل شدن شخصیت و مصروفیت  بی جهت و بی هدف در جوان می شود پس به همین ترتیب هویت بحران زده زمانی مصداق پیدا می کند که تعارض و چالش جدی در نگرش فرد  و میان عناصر اثر گذار وسازنده شخصیت وی پدید آمده باشدو فرد از ارائه پاسخ قانع کننده نسبت به زندگی خویش ناتوان بوده و از تامین نیازضروری خودعاجز باشد آن زمان است که با شخصیت  و هویت بحران زده مواجه می شویم.

بحران هویت را می توان در یکی از حالات زیر مشاهده نمود:

الف: هرگاه فرد یا جامعه از تامین نیاز های اساسی و اصیل خود بازبماند و راهی برای پاسخگوی در نیابد.

ب: هنگامی که میان اجزاء شخصیت فرد تعارض پدید آید و فرد و جامعه از حل آن عاجز باشد.

ج: زمانیکه در اثر تحولات و تغیرات روحی و دگرگونی های اجتماعی بحران  رخ دهد .

همانطوریکه  در سنین رشد ودوره نوجوانی شرایط بروز بحران های فکری و عاطفی بیشتر فراهم است و به قول اریکسون عمده ترین تکلیف نوجوان حل "بحران هویت در برابر سردرگمی" است به همین دلیل در جامعه های در حال گذار  چون افغانستان این امر بسیار بخوبی احساس می شودجوانان افغانستان  غرق در بحران هویت اند. سرخوردگی های اجتماعی، جریحه دار شدن غرور، ایجاد ترس و سردرگمی، بی محتوا شدن نقش جوانان برای سامان بخشیدن به زندگی اجتماعی و مشارکت در تصمیم گیریها و برنامه های کلان کشور ،منفعل بودن جوانان در برابر بی عدالتی ها و... همه مواردی اند که جوانان افغانستان را  در سراسیمگی، سردرگمی و بی برنامگی تمام  قرار داده و اصلاً نمی دانند که جوان کیست؟ رسالت اش چیست؟ چی حرفه ی را انتخاب کند؟ با کدام باور ها و ارزشها باید زندگی کرد؟چگونه زندگی خانواده گی را شکل دهد؟ جایگاه اجتماعی و ی کجاست؟

بنابر این در دنیا هیچ چیز برای نوجوانان و جوانان  به اندازه سوالاتی که به هویت ایشان مربوط می شوند نگرانی و دلواپسی ایجاد نخواهد کرد.

پیامد های بحران هویت:

الف: از خود بیگانگی : از خود بیگانگی تعبیرهای متفاوت دارد، در متن حاضر منظور ما از خود بیگانگی رد و انکار ارزشهای اجتماعی و دوری از دیگران است که از بدبینی های، سرشکستگی ، احساس هویت نا مشخص و پراکنده، احساس تنهایی جوانان ... منشاء می گیرد.

ب: اعتیاد به مواد مخدر: اعتیاد جوانان به تریاک ، مواد مخدر و مشروبات الکولی در شرایط فعلی به یک  خطر جدی اجتماعی تبدیل شده است که صحت و سلامتی  آنهارا تهدید می کند جوانان برای فرار از بدبینی ها، و تعارض های روانی و همچنان برای واکنش به احساس نا امنی، آشفتگی روانی و عاطفی، احساس حقارت، نا ملایمات و مشکلات زندگی به مواد مخدر دست می زند جوانان به گمان اینکه این عمل را از روی تفریح و تجربه انجام می دهند امابعد ها درک می کنند که این امر به یک عادت روانی و تکیه گاه آنها تبدیل شده و نمی توانند آنرا کنار بگذارند.

ج:ارتکاب جرایم: یکی از موارد قابل تشویش در جرم شناسی وقایع جرایم جوانان است ارتکاب جرایم جوانان هم ناشی از ناتوانی هویت یابی  میباشد. بعضی از اعمال خلاف رفتاری مانند سرقت، تجاوز، آدم کشی، استفاده از مشروبات الکولی ومواد مخدر و غیره جرم تلقی می شوند و اکثرجوانان بنابر عوامل متعدد به اعمال خلاف رفتاری دست می زنند. نا مساعد بودن محیط اجتماعی، فقر و شرایط سخت زندگی، خصوصیات شخصیتی فردی، اختلالات روانی در وقوع جرایم جوانان نقش بنیادی دارند.

د: خودکشی:تعدادی زیادی از جوانان وقتی پاسخ اقناع کننده نسبت به زندگی خویش نیافتند مرگ را ترجیح داده و مرگ را بهتر از زندگی با مضیقه تلقی می کنند تعداد خودکشی دختران نسبت به پسران بیشتر است بهرحال دلایل خودکشی جوانان ناشی از احساسات منفی،احساس بی کسی،بی پناهی ، فقدان حمایت از نوجوانان ، عجز در برابرفشار وارده، عدم آمادگی برای مقابله با مشکلات پیش روی نوجوانان مهمترین دلایل که ممکن است جوان را به فکر یا عمل خود کشی وا می دارد.

فحشا و فساد ضد اخلاقی، شیوع ایدز(HIV ) نبود امنیت روحی و روانی و غیره از مشکلات جمله مشکلات است  که بطور فزاینده  جوانان را تحت فشار قرار می دهند.

مسائل مربوط به جوانان تنها به موارد یاد شده خاتمه نمی یابد هرگاه اگر بپذیر هر جوان باید آینده داشته باشند پس روی جوانان سرمایه گذاری شود اما بر خلاف کوچکترین توجهی درین زمینه صورت نگرفته و هیچ برنامه مشخصی جهت اشتغال زایی، فرصت های تحصیلی، رشد ظرفیت جوانان، ارتقاء سطح دانش و آگاهی جوانان از طرف دولتمردان روی دست گرفته نشده است. امیدواریم که ارگان های ذیصلاح با یک برنامه ریزی مشخص در قسمت رشد و بالندگی نسل جوان تلاش بخرچ دهند.

عبدالله عطایی؛ یک امید شگوفا

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد